ضربدر

....................با ضــــــربـــــــدر است که میتوان انسانها را شناخت ....................

ضربدر

....................با ضــــــربـــــــدر است که میتوان انسانها را شناخت ....................

پیام های کوتاه
  • ۱۱ خرداد ۹۳ , ۲۰:۰۵
    آف

۱۰ مطلب با موضوع «طنز» ثبت شده است

۱۷ارديبهشت

لحظاتی با تبلیغات شبکه آی فیلم باشیم

خیلی وقته من به این مساله توجه کردم و سعی در ایجاد هفتاد محمل برای این تبلیغ هستم که توی شبکه " آی فیلم" آنتن دیجیتال تبلیغ میکنه!

خرد کن هیجان آور که دیگه حتی پوست کن هم یکجا تحویل می ده که دیگه موندم چه جوری جلو سکته کردنمو بگیرم

یا این جاروی 360 درجه که دیگه من هر دفعه این تبلیغ رو میبینم میخام عید بشه خونه که هیچ اتاقمم رو بتکونم!

تبلیغ نرم افزار مترجم که دیگه هیچی، بالاش یه چیزی نوشته و بنده خدا عربه یه چیزه دیگه خوب با هم هماهنگ باشین مثل شهرداری و شرکت آب فاضلاب.

اما مورد آخر (که اصلا اصل مطلب رو واسه این نوشته بودم و بقیه اش رو واسه پر کردن صفحه آورده بودم)اینه : لینا یه شعر جدید میخونه _به سبک مشهدی_  و میگه "آی یره لینا اومده" خوب حالا مترجم شبکه آی فیلم میخاد این رو به زبان عربی ببره مینویسه "ایها السید لقد حضرت لینا " حالا در کدام گویش و کدام محله و کدام شهر از این خراسان "یره" رو اینجوری میگن من نمیدونم!

مرتضی هادوی صدر
۱۵ارديبهشت

خدا خیر بدهد آقای هاشمی را...

کار را برای کسانی که "محاسن" ندارند آسان کرد.

مرتضی هادوی صدر
۱۳ارديبهشت

نشسته بودم توی تاکسی

یه وقت دیدم از پشت سر یکی داره نوربالا میزنه راننده تاکسی با آرامش غیرفابل وصف بهش راه نداد.

راننده نوربالازن از سمت راست سبقت گرفت و داد زد "عامو چرا نمیری یه ساعته نور بالا میزنم...."

راننده فقط لبخندی ملیحانه زد...

رسیدیم به چراغ قرمزکه دیدم نوربالازن کنارمون وایستاده و دوباره شروع کرد به ناسزا گفتن.

راننده بازم با آرامش گفت خوب مگه کجا میخای بری الان اومدی پشت چراغ قرمز وایستادی

نوربالا زن گفت : میخام برم سر .... ق....ب...م

چراغ سبز شد....

نوربالازن که جلو افتاد رو کردم به راننده و گفتم شما عصبانی نشید  مگه چی شده ما آدما زود عصبانی میشیم و نباید دعوا درست کنیم حالا طرف ته تهش با خودش میگه یارو بی عرضه بود و زور منو نداشت.

چشمت روز بد نبینه...

راننده پاشو گذاشت روی گاز

رسید به نوربالازن

پرید بیرون

حالا بزن کی بزن

و من مات ومبهوت....

....................................

نتیجه می گیریم که :  باید به جای نور بالا زدن، فقط بوق زد

مرتضی هادوی صدر
۲۶فروردين

اگر روزی از روزگارا ها بعد از عمری با یکی از دوستات یا فک وفامیلات که همراه اول داره تماسی1 گرفتی و طرف با شور و اشتیاق گفت قطع کن خودم باهات تماس می گیرم و وقتی تماس گرفت کلی احوال پرسی و کلی تعارفات الکی کرد و بعدش درباره مسایل 364 روز پیش صحبت کرد،از انرژی هسته ای تا انتخابات ریاست جمهوری سال قبل،تا گرونی مرغ و دلار و ارز و ساعتها از فرهنگ جوششی و فرهنگ کوششی سخنرانی کرد،بهش بگو

"عزیزم تولدت مبارک"

اگه هنوز متوجه منظورم نشدی تلفنی بهت میگم!

-------------------------------------
پاصفحه ای:
1. قابل توجه خوانندگان! نگارنده به هیچ وجه قصد تبلیغات نداشته و نیز قصد کوچک شمردن و تحقیر اپراتور رقیب ندارد چون او عددی نیست.
مرتضی هادوی صدر
۲۳فروردين

خیلی سفر کرده بودم و با خیلی از مرزبانان صحبت کردم1 که شاید مرزاخلاص و ریاء دقیقا برایم مشخص بشه و  حاصل آن " وتا" شد:

اگه تو کاری کردی مثلا درس خوندی تا معروف بشی تا مشهور بشی تا آینده دار بشی تا مدرک بگیری یا مثلا کمک رفیقت می کنی تا بشی آدم حسابی ،مدرسه میزنی تا بشی خیر مدرسه ساز... این یه نوع کاره.

و یه دفعه هم تو درس می خونی،خوب هم میخونی ، و معروف میشی و مشهور میشی کتاب مینویسی و محبوب میشی وبلاگ میزنی و در هر روز بازدید بالای پنج تا داری این هم یه نوع دیگه.

نوع اول تو داری کار می کنی "تا" به یه چیزی برسی و میشه غیرخدا و نوع دوم تو کاری میکنی و حالا یک ثمره ای برای تو داره تو برای خدا کار کردی ولی خدا کارتو بی جواب نمی ذاره


ننیجه این شد که وظیفه ما اینه فقط با خدا تا کنیم.

نکته قابل توجه در اینجا این است که عده ای می خوان هردو رو داشته باشند "وتا"؛ یعنی هم خدا و هم خرما هم اخلاص هم دنیا، باید به این عده بگیم این کارتون ادبی نیست و هیچ ادیبی جمع "واو" و "تا" را جایز نمیداند. و این بی ادبی ست به خدا.

وعده ای بی ادبی را بالاتر برده اند و حتی به "وتا" راضی نشدند وخودشون رو هم ردیف خدا میدونن  که قصد "وتو" دارند یعنی "من و تو" باهم حقوق این بشر رو تعیین میکنیم. البته جدیدا به جای حق "وتو" از "نتو" استفاده میکنن یعنی من آره نه تو که برای تشویش اذهان گفتن بهش ناتو همون ناتوی فرهنگی.

.........................................

1. علماء شیعتنا مرابطون‌ فی‌ الثغر الذی‌ یلی‌ إبلیس‌ و عفاریته‌،

مرتضی هادوی صدر
۱۳اسفند

آنچه گذشت :

دایی مسئول : بی دست و پا

موتور سوار : مبهوت

بزرگترین کوچولو: متعجب

کوچولوی متوسط : سائل

کوچولو ترین کوچولو : نگاهش به دستمالی است که روی دستش انداخته اند تا خون ها را بگیرد...

مرتضی هادوی صدر
۰۹اسفند

من عاشق متن ام...

دل من از هرچه حاشیه و حاشیه نویسی ست به درد می آید.حاشیه ،تمام متن ها را به فراموشی می برد و نان متن ها را آجر می کند.همه ما صدها بار دیده ایم که خبرنگارها به جای اصل ماجرا در پی حاشیه اجلاس اند.

 واگر روزی،اگر روزی گذرم به این پاورقی نویس بیافتد او را از این طرف اتاق به آنطرف میکشانم  و محکم اورا به دیفال میزنم و به اوخواهم گفت : اگر تو نبودی ،آن روز در کلاس برای اینکه استاد تو را به ما بفهماند نییییم ساعت از عمرمن و دوستانم تلف نمی شد.

 واز او می پرسم : اگر آنچه مینویسی آسانتر از متن است،که شعور مخاطب را نادیده گرفته ای و اگر از آنچه اصل است سختتر است خواننده را گیج و مات  می کنی ! پس چرا مینویسی؟ بگذار مشغول متن  باشند.

و متنفرم از مردمی که برای خواندن متن، ابتدا پشت جلد را می بینند که قیمتش را ببینند و یا تمام آنچه منم را در عرض بیست ثانیه بدانند و...

من عاشق متن ام...

وبر روی هرچه غیر متن است ضربدر  میزنم

مرتضی هادوی صدر
۰۸اسفند

دیشب برای دخترم خواستم کمی خشکبار بگیرم به دکان که رفتم چشمم به بادام زمینی ها افتاد یه لحظه ذهنم رفت به سالهای چهل چهل دو و  بدون مکث به آقای فروشنده گفتم همین . خوب من با بادام زمینی خاطره ی خوشی دارم...


اگه میخای این خاطره دل نشین رو بخونی باید یه لحظه تصویر مات بشه

ادامه مطلب رو بزن تا تصویر مات بشه

مرتضی هادوی صدر
۰۴اسفند
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
مرتضی هادوی صدر
۳۰بهمن

طبق آخرین اخبار نهضت سواد آموزی که در این سالها افت چشمگیری پیدا کرده بود اما در این روزها رونق دوباره گرفته است.

رییس نهضت سواد آموزی که اکنون شغلش همچون رییس دانشگاه تهران ارزش داردگفت : طی روزهای اخیر  از اقصی نقاط کشور به بنده گزارش شده است افراد بسیار زیادی برای ثبت نام در این موسسه اقدام کرده اند.

از ایشان علت این هجوم را جویا شدیم که پاسخ این سوال را ندادند.

واحد مرکزی خبر


مرتضی هادوی صدر