بخشیدن
دقیقا
همان جایی
معنا دارد
که حق با توست...
این روز ها درگیر این مساله هستم
ولایت را نپذیرفته ایم
یا ولایت پذیری را!
مدت زیادی ست به دنبالش می گردم
کمکم کنید اگر جایش را میدانید
به دادم برسید اگر دیده اید او را
یا حتی صدایش را شنیده اید
مرا از تحیر چندساله ام بیرون کنید
اگر میشناسید او را ...
آقای " می گن " را می گویم
پ . ن: بسیاری نمیدانیم از کجا ولی به آنچه " می گن " اعتماد داریم
چند وقت قبل پس از سالیان متمادی که از انتظارم میگذشت شعری به ذهنم آمد
اینطرف و آنطرف در پی یک خودکار و کاغذ بودم
نیافتم
گوشیم خراب شده بود
گوشی پدرعزیزم را برداشتم
شروع کردم به تایپ کردن
چه شعری شد
از آنها که بعد هر بیتی نه هر مصرعی میگویی "هوووووووم"
.....
امروز آمدم تا شعر را در کاغذی نفیس بنویسم
.....
پدرم هیچ گاه عادت ندارد گوشیش پر باشد
.....
نتیجه داستان : انتظار دونوع است سوزاننده
با وضوی کامل سر سجاده اش ایستاد
بچه ی تازه راه افتاده اش سجاده اش را برداشت
غذای روی گاز سوخت و دودش بلند شد
تلفن چندین بار زنگ زد
صدای هشدار رسیدن چندین پیام از نرم افزار وایبر گوشی اش بلند شد
و او...
نماز را سلام داد
تازه متوجه همه آنها شده بود
کمی تامل کرد...
معلوم نبود در نماز حواسش کجاها که نرفته بود ...